امروز من اول صبی خعلی انرژی داشتم ولی کم کم داره رو به اتمام میره نمیدونم چرا اصلن یه وضعیه از صب هوا

الودس ابریم هست منتظر اولین بارون پاییزم ولی اصلن انگار نه انگار بابا پاییزه دلمون پوسید یه بارونی چیزی 

خدا شاهده الان از وقتی مدرسه ها واشده هر روز یه دختری که از پاهاش معلوله رو هرروز میبینم که دوستاش از سرویس پیادش میکنن خدایی تیکه تیکه میشم موندم تو کار خدا اخه این بچه  گناهش چیه؟؟باید اینطوری باشه دیروزم درست 6 تا پست نوشتم درموردش بعد زدم چرکنویس نخواستم خدایی نکرده دلی کسی رو ناراحت کرده باشم بالاخره هرکی یه سرنوشتی داره دیگه نمیشه راجع بش حرف زد....

++اینروزا دیگه کسی اعصاب معصاب نداره والا من خودمم به این ویروسه مبتلا شدم

امروز گفتم ما که اینقدر از زیست شناسی دم میزنیم ببینیم چطدریاس کتابای دانشگاه بابامو برداشتم یه نگا بندازم یه کتاب بود به این کلفتی اسمشم بود میکروبیولوژی جاوتز اصلن یه صفشو خوندم هنگ کردم درجا خدا به دادمون برسه واقعن

فردا جمعس دعا کنید واسه ظهور اقامون

++ماار به جبرم که شده سر به زیر کن

خیری ندیدیم از این اختیار ها

+++ارزش زندگی رو بدونین و دوسش داشته باشین

+خوش باشین

پ.ن:بدجور محتاج دعاتونم دعام کنین...

----------------------------------

یک شنبه نوشت:زندگی ما به انتخابامون بستگی داره خدا جونم توانایی انتخاب درستو به ما بده..

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: