سلام سلام سلام

خب اومدم گزارش این یه ماه نبودنمو بدم

1)همونطور که اطلاع دارین ماه گذشته یعنی دیماه فصل شیرین امتحانات بود و من از سه ماه پیش در فکر کولاک راه انداختن بودم تو این ایام و همچین دلم میخواست کلهم اجمعین همه رو دست به دهن بذارم

اما

درست از یه روز قبل شروع امتحانات بنده انواع بلاها بصورت پکیج از بلاهای انسانی گرفته تا سرماخودگی شدید سرمن نازل شد و چشمتون روز بد نبینه من از دوتا امتحان(فیزیک و عربی)موندم اصلن به شدتی افسردگی گرفته بودم که دیگه کلن بیخیال دنیا شده بودم از صبح تا شب جملات الهام بخش میخوندم و شکست مقدمه ی پیروزیست و این جور چیزا تو مدرسه هم که تا حرف معدل و رتبه و اینا میشد من از کوره درمیرفتم و میگوفتم من اگه معدلم 19.30 به بالا بشه باید خدارو شکر کنم رتبه که فدای سرم اوضاع به همین منوال میگذشت که روز چارشنبه کارنامه ی بچه هارو دادن و رتبه مشخص شد(و من دپرسدگیم چند برابر حادتر شد) و من از اون جاییکه هنوز دوتا امتحانمو نداده بودم مال من مونده بود بعد امتحان دادنم گذشت و گذشت تا رو دوشنبه کارنامه ی منو دادن و من دقیقن این شکلی شدم517321_LaieA_052.gifبعدشم این شکلی شدم 305619_serbiamonte.gif و تا دو روزم اینشکلی بودم465210_clap.gif

اصلن به هیچ وجهی باورم نمیشد شدم رتبه ی یک کلاس و دو مدرسه که فردا یکی از نمره هام اشتباه شده اونم درست کنن میشم رتبه ی یک مدرسه واقعن این که میگن از تو حرکت از خدا برکت اینه ها من تو اون شرایط مریضیم که روزی دوتا امپول میزدم و با اون وضع امتحان میدادم وضعم این شد

بگذریم

.

.

2)هوا ی تبریزم دوباره بشدت سرد شده و ادم قندیل میبنده بیرون ،داشتم سایت هواشناسی نگاه میکردم نوشته بود این هفته سوز و سرمای شدید قراره بشه خدا بخیر کند

3)یه خبر ورزشیم این که امروز سرمربی سابق تراکتور دوباره برگشت و سرمربیگری تراکتورو به عهده گرفت دقیقن ایشون:

4)"نترس، خدایی اون بالا هست که بهترین تصمیم گیرنده هست برای بنده هاش

اعتقاد دارم که خدا برای بنده هاش جز خوبی نمی خواهد....

راهم رو میرم....و به قسمتش راضیم....و کمک و مددش

از راهی که میری...نه خسته شو....نه دلسرد....."

 

از گفته های .....

5)خداحافظ....


موضوعات مرتبط: زندگی من ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, | 16:25 | نویسنده : پریشاد |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.